در ابعاد این عصر خاموشی

من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنهاترم

بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است

وتنهایی من شبیخون حجم تو را پیش بینی نمی کرد

وخاصیت عشق این است



یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, |

 
 
دعای کورش

روزی بزرگان ایرانی ومریدان زرتشتی از کوروش بزرگ خواستند که برای ایران زمین دعای خیر کند وایشان بعد از ایستادن در کنار اتش مقدس اینگونه دعا کردن:


خداوندا اهورا مزدا ای بزرگ آفریننده آفریننده این سرزمین
بزرگ،سرزمینم ومردمم راازدروغ و دروغگویی به دور بدار
بعد از اتمام دعا عده ای در فکرفرو رفتند واز شاه ایران پرسیدند که چرا این گونه دعانمودید؟فرمودند:چه باید می گفتم؟ یکی جواب داد :برای خشکسالی دعا مینمودید؟

کوروش بزرگ فرمودند: برای جلو گیری از خوشکسالی ...



یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, |

 
 

وصیت نامه دکترشریعتی

امروز دوشنبه سیزدهم بهمن ماه پس از یک هفته رنج بیهوده و دیدار چهره های بیهوده تر و شخصیت های مدرج ، گذرنامه را گرفتم و برای چهارشنبه جا رزرو کردم.........

عازم سفرم و به حکم شرع ،در این سفر باید وصیت کنم. وصیت یک معلم که از هیجده سالگی تا امروز ، جز تعلیم کاری نکرده و جز رنج چیزی نیندوخته است ، چه خواهد بود؟ جز اینکه همه قرض هایم را از اشخاص و از بانکها با نهایت سخاوت و بی دریغی « تماما » واگذار می کنم به همسرم که از حقوقم ( اگر پس از فوت قطع نکردند ) و حقوق اش و فروش کتابهایم و نوشته هایم و آنچه دارم و ندارم ، بپردازد.......



یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, |
 

بی تو

راست می گویی راست و چقدر من غمگینم ، در این دنیا رنگی و اندازه ای نیست ، هیچ چیزی نیست ،هیچ کسی نیست که به دیدن ارزد . « کسی که نمی خواهد ببیند به روشنایی نیازی ندارد» کسی که نمی خواهد ببیند پلک هایش را بیثمر چرا بگشاید ؟ آنگاه که هیچ چیز در زندگی به دیدن نیرزد ، آنگاه که هیچ تماشایی نیست ، دریغ است که نگاهی را که جز برای دیدار های پرشکوه و ارجمند نساخته اند بیهوده به هدر داد و این بود که چشمهایش را این راهب تنهای صومعه ی دور در قلب این غربت زشت ،بسته بود و شمعش را نیز در چنان شبی ، چنان ظلمتی نیفروخته... 



یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, |

 
 
 

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری چهارم www.pichak.net كليك كنيد

پاییزبود

همه درفکرجدایی

گسستن

من اما تازه درفکرپیوستن

کی آمدی؟نفهمیدم

آمدنت راندیدم

نور بود یا ظلمت

روزبود یاشب

بتوپیوستم من با یک حس غریب/یک شوق زیاد/یک نورامید

نیلوفرآبیم ای سرب سکوت

توکه بامن بودی/توکه یارم بودی/درپاییزبهارم بودی

۱سال گذشت

پاییز.پاییز.پاییز

رفتی؟؟؟

هنوز آمدنت راندیدم

مگرآمدی که به این زودی........

سربی میکنم این پاییز را

تا بفهمی سنگینی سرب این سکوت را



یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, |

 
 

یکی ازشعرای دوره دبیرستانم


تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری دوم www.pichak.net كليك كنيد


یادته اون روزا توی خیابون

وقتی برمیگشتیم از مدرسه هامون

تاچشم بقیه به ما میفتاد

حسودمیشدن از عشق وصفامون

چشم ودل ما۲تا باهم بودن

شادیهای تو شادی من بودن

۱روز ازت پرسیدم آرزوت چیه

گفتی آرزوم اینه باتوبودن

ازون روزی که اون خونه سدماشد

باعث بارونی گرفتن دلا شد

یه روز که به گذشته فکرمیکردم

کاخ آرزوهام روسرم خراب شد

دنیا روتوی اون چشات میدیدم

بایاد تو مزه ی خوبی روچشیدم

ولی حالاچی من وتوجداییم

ترانه ی نومیدی می سراییم

 



یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, |

 
 
تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری چهارم www.pichak.net كليك كنيد

نسیم عاشقی ازآن سو می وزد

جاده ها ازپس هم می گذرد

اماتوچرا غمگین ودلشکسته ای

بیا وببین ثانیه ها از پس هم میگذرد

شب ها تا صبح فراتراز یک رویا

درخواب وبیداری وآسمان ودریا

سنگفرش های کوچه را میشماری

می گویی سهم من چیست ازین دنیا

من چه می خواهم ازین دنیا

ازین دنیای مسخره وبی وفا

کار من فقط بی کسی وغصه

درین دنیای شادی وغم ها



یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, |

 
 
 

تقسیم بندی انسانها ازنظردکترشریعتی


تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

دکتر انسان ها را به چهار دسته عمده تقسیم کرده است

آنانی که وقتی هستند هستند وقتی که نیستند هم نیستند

عمده آدمها . حضورشان مبتنی به فیزیک است . تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم میشوند . بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند

آنانی که وقتی هستند نیستند وقتی که نیستند هم نیستند

مردگانی متحرک در جهان . خود فروختگانی که هویتشان را به ازای چیزی فانی واگذاشته اند . بی شخصیت اند و بی اعتبار . هرگز به چشم نمی آیند . مرده و زنده اشان یکی است

آنانی که وقتی هستند هستند وقتی که نیستند هم هستند

آدمهای معتبر و با شخصیت . کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثیرشان را می گذارند . کسانی که همواره به خاطر ما می مانند . دوستشان داریم و برایشان ارزش و احترام قائلیم

آنانی که وقتی هستند نیستند وقتی که نیستند هم هستند

شگفت انگیز ترین آدمها . در زمان بودشان چنان قدرتمند و با شکوه اند که ما نمیتوانیم حضورشان را دریابیم . اما وقتی که از پیش ما میروند نرم نرم آهسته آهسته درک میکنیم . باز می شناسیم . می فهمیم که آنان چه بودند. چه می گفتند و چه می خواستند .ما همیشه عاشق این آدمها هستیم . هزار حرف داریم برایشان اما وقتی در برابرشان قرار می گیریم .قفل بر زبانمان می زنند . اختیار از ما سلب میشود . سکوت می کنیم و غرقه در حضور آنان مست می شویم و درست در زمانی که می روند یادمان می آیدکه چه حرفها داشتیم و نگفتیم . شاید تعداد اینها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد.



یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, |